سایت نقطه ویرگول امکان دانلود رمان سنگ قلب مغرور را برای شما عزیزان فراهم نموده است.
مشخصات رمان به شرح زیر است:
میخوام بنویسم از یه جفت دل که گشتن و گشتن تا به هم رسیدن.
شاید هیچ کدوم به ته خط فکر نمیکردن!
داستان من داستان یه جفت دله که فاصلشون از اینجا تا آسمونه.
یه دل که دریای محبت و از خود گذشتگیه و دلی که نفوذ ناپذیر و سراسر غرور و سردیه مثل سنگ!
مهرای سه سال پیش دختری که خنده هاش از اعماق وجودش بود. دختری که بند بند وجودش به باباییشو به نگاه گرم مامانیشو به خنده ها و شوخی های خواهر و برادرش وصل بود. سه سال پیش توی تصادف از دستشون داده بودم. چرا باید توی اون سفر لعنتی من پیش خانوادم نباشم که الان مجبور باشم تنهایی این زندگی رو تحمل کنم؟ چرا هنوز زنده ام؟ چرا هنوز نفس میکشم؟ چرا؟
آره چکید. بالاخره قطره اشکی که هر روز سهمیه این آیینه و اتاقه غلت خورد از چشمام افتاد. حالا آروم شدم. حالا باید بگم خدا جون شکرت. تو ازم همه زندگیمو گرفتی اما خودتو نمیتونی ازم بگیری پس هنوزم میخندم و میگم عاشقتم!
***
ابروهای تقریبا پهن و کوتاهی داشتم جالبه هر کسی که میدید فکر میکرد که کوتاهشون کردم ولی من حتی بهشون دستم نزده بودم. همینجوری مرتب و تمیز و البته کوتاه بودن. موهای قهوه ای روشن حالت داری داشتم که بلندیش به روی باسنم میرسید و موقع حموم باید قبلش حسابی عزا میگرفتم واسه ی شستنشون اما خب بعد از خشک کردنشون کلی ذوق مرگ میشدم از داشتنشون!
صورت تقریبا گردی داشتم که تو پره. بینی کشیده و کمی پر، اما تو ذوق نمیزد خدا رو شکر! همیشه از لبام خوشم میومد چون هم کوچیک بودن هم قلوه ای یعنی یه کلام خواستنی! اهل اصلاح نبودم. در واقع موهای صورتم بیشتر پرز بودند تا مو. منم از خدا خواسته بی خیالشون شدم. اصلا برام مهم نبودن. خیلی وقته زیاد به تیپم نمیرسم.
رمان به سرخی چشمان هیوا | Ghazaleh.A کاربر انجمن نقطه ویرگول