داستان اوا وتسون، دختری که به تنهایی مسئولیت خواهر کوچک و مریض خود را به دوش می کشد و به هر دری می زند که خواهرش را از آغوش مرگ دور نگه دارد، در پی این تقلا پایش به قلمرویی شوم باز می شود و از حاکم تیرگی درخواست کمک می کند و این کمک مجبورش می کند در این سیاهی، شریک خونخوار دل شکسته بشود …
کتاب الهه ناز سرگذشت دو خواهر دوقلوی زیبا و دل شکسته به نام های گیتی و گیسو است. گیتی خواهر بزرگتر، بنا به حس مسئولیت میخواهد با چنگ و دندان گیسو، این یادگار خانوادگی را به خوشبختی نزدیکتر کند. بنابراین به جای او پرستاری از بیماری را به عهده میگیرد. با ورود این دختر به قصر بلورین منصور که دست روزگار او را نیز بارها محک زده، بازی دیگر تقدیر شروع میشود و عشقی متولد میشد. اما آتش حسادت مهره این بازی را کیش و مات میکند.
دربارهی یک دختر که از یک خانواده متوسطه. دختری که بخاطر زندگی پدرش زندگی خودش رو تباه میکنه! پدر سوگندِ قصه ما که یک راننده تاکسی سادست به جرم قتل محکوم به اعدام میشه در این بین پسر مقتول شرطی میذاره که این خانواده به کلی متعجب میشن!
مستانه دختر زیبا و حاضر جوابی است که ترم آخر رشته عمران را می خواند. او در این ترم باید در یکی از شرکتهای ساختمانی مشغول بکار شود. او و دوستش شیرین با بدبختی در شرکت یکی از آشنایان پدرش مشغول بکار میشوند. صاحب این شرکت امیر پسر جذابی است که از روز اول مستانه سوتی های زیادی جلوی او داده است. تا اینکه شیرین به دلیل حاملگی دیگر به شرکت نمی آید و مستانه به تنهایی باید در این شرکت کار کند. او می فهمد که شیوا دوستش و دختر خاله امیر عاشق دوست امیر،نیما که او هم در این شرکت کار میکند است و شیوا را هم به شرکت می آورد…...
یک دختر شیطون به اسم رها شایان و یک پسر شیطون به اسم رادوین رستگار. رها به شدت از رادوین متنفره و این تنفر باعث میشه که واسه اذیت کردنش نقشههای مختلفی بکشه. البته این وسط رادوینم ساکت نمیشینه و هرکاری می کنه تا حرص رها رو در بیاره. به دلیل یه سری از مشکلات، رها مجبور میشه ازخانواده اش جدا بشه و توی یه خونه دیگه زندگی کنه که...
داستان در مورد دختریه که به خاطر درآوردن خرج خودش وارد یک خونه میشه تا همدم یک زن میانسال باشه، اما متوجه میشه اون خونه زیاد شرایط طبیعی نداره…
این رمان داستان زندگی یه پسر به اسم بهراد هست که بعد از مدتی متوجه حضور نیروهای منفی در اطرافش میشه که ممکنه شیطانی باشن. بعد از مدتی به پیشنهاد اطرافیانش به یه نفر که مشهوره و با جن ها در ارتباطه مراجعه میکنه و متوجه میشه گروهی از جنهای یهودی به دنبال آسیب رسوندن به اون هستن و…
میخوام بنویسم از یه جفت دل که گشتن و گشتن تا به هم رسیدن. شاید هیچ کدوم به ته خط فکر نمیکردن! داستان من داستان یه جفت دله که فاصلشون از اینجا تا آسمونه. یه دل که دریای محبت و از خود گذشتگیه و دلی که نفوذ ناپذیر و سراسر غرور و سردیه مثل سنگ!
یگانه دختر یتیمی هستش که پیش خانواده ی خوبی زندگی می کنه. پسر خانواده شهاب، دچار بیماری اعتیاد هستش و همین مسئله خانوادش رو حسابی ناراحت کرده. مادر شهاب روی حساب محبت های بی دریغی که به یگانه کرده، ازش می خواد به خونه ی شهاب بره و ازش پرستاری کنه…
آنید کیان دانشجوی مهندسی کشاورزی؛ یک دختر شمالی که کرج درس میخونه. به خاطر توصیهی یکی از استادها که پیشنهاد داده بود که برای بهتر یادگیری درس بهتره کار عملی انجام بدن و به طور مستقیم روی گل و گیاه کار کنن. بنا به عللی آنید تصمیم میگیره که به عنوان یه پرستار برای یه خانم سالمند توی یه خونهی بزرگ کار کنه که بتونه از باغش برای یادگیری رشتهاش استفاده کنه...